مهراوه جونمهراوه جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

مهراوه دختر نازم

تولد یکسالگی ماه دخترم

سلام نازگل مامان ...اومدم عکسای تولدتو بذارم البته با تاخیر....  که دلیلشم خودتی عزیزم.....ما رو نمیذاری نزدیک کامپیوتر بشیم ......قبلش باید بهت بگم ناز دخترم متاسفانه خونواده من و بابایی نتونستن برا تولدت بیان و ما امسال یه جشن کوچولوی ٥ نفری گرفتیم که ان شاالله  اگه زنده باشیم حتما برات جبران میکنیم  ولی عوضش تولدت خیلی خوش گذشت ....شما  بعد شام خسته...خواب الود و بی حوصله بودی و همکاری نکردی با ما ......دیگه تازه خبر اینکه خاله ریحانه و عمه زهرا امروز میان پیشمون ولی با تاخیر ....و اینکه جنسیت نی نی عموجون هم مشخص شد .....دوباره یه دونه دختر عمو به جمعمون اضافه میشه ان شاالله سالم و  تپل مپل بیاد پیشمون. حا...
15 بهمن 1392

دختر زمستونیه من....

دختر زمستونی من.....زمستونو از همون اول که فصلا رو شناختم دوست داشتم و خدا هم لطفشو در حقم تموم کرد و تو رو  تو زمستون به من هدیه کرد و با خودت بوی امید و بهار رو  برام اوردی دختر معصومم   دختر داشتن یعنی کمدی پر از دامن های رنگی و چین چینی دختر داشتن یعنی اتاقی پر از عروسکهای ریز و درشت دختر داشتن یعنی یه میز توالت پر از کشها و گل سرهای رنگی رنگی دختر داشتن یعنی پچ پچ های شبانه مادر و دختر دختر داشتن یعنی لاکهای رنگی دختر داشتن یعنی رنگهای شاد شاد شاد دختر داشتن یعنی خریدهای خیلی زیاد و قشنگ دختر داشتن یعنی جلوی همه مغازه ها ایستادن دختر داشتن یعنی رقص و خنده های از ته دل ...
6 بهمن 1392

بدو ...بدو.....

سلام گل نازم  امروز اومدم عکسای نازتو بذارم....گفتم قبلش بگم از این چند روز گذشته....دیشب چد تا از عکسای نازتو گزاشتم که قبل ذخیرش بابایی زحمت کشیدن....البته ندونسته پروندنشون ....که البته فدای سر جفتتون ....دوباره میذارم.... مامانی دیروز با عمو اینا هماهنگ کردیم ببریم گوشای نازتو سوراخ کنیم اخه دل من و بابایی نمیومد ..... ولی از شما چه پنهون  اقای دکتر اولش با دیدن شما کلی ذوق کرد و بعد از در اوردن کلاه و دیدن گوشات  گفت اخه این گوشا خیلی کوشمولویه.....جا یی برا سوراخ نداره   و ما دست از پا درازتر برگشتیم   اینقد دلم میخاد زود زود برات گوشواره بندازم   دیگه خبر تازه اینکه.....یه دفعه ای راه افتادی برا خود...
6 بهمن 1392

28 دیماه

سلام نازگلم فدای قلب مهربونت بشم.....امشب میلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق(ع)  است. تبریک میگم بهت عزیز دلم....فرشته مهربونم  اخر هفته هم تولد عزیزترین کسمه....تولد ماه دخترم...تولد تو ....دخترم....امید روزهای بی کسی ام....تنها بهانه زندگیم....تماشایی ترین مخلوق در روی زمین.... عزیز دلم: خوشبخت باش....همان باش که می خواهی...اگر دیگران ان را دوست ندارند بگذار نداشته باشند....... خوشبختی یک انتخاب است...رندگی راضی نگه داشتن همه نیست  عزیزکم.   ...
28 دی 1392

اولین شب یلدای مهراوه جونم

  یلدات مبارک گل دخترم عکس یلدایی سلام گل دختر نازم  باز شما خابیدی و من از فرصت استفاده کردم و اومدم برات بگم این چند روز چطور گذشت و چیکارا کردیم ....چهارشنبه که پست قبلی رو برات مینوشتم برامون مهمون اومد اونم سرزده... خاله اکرم اینا  خلاصه چند روز از تنهایی در اومدیم . پنج شنبه تصمیم گرفتیم بریم بازار...از خاله اکرم خاستیم بگه کجا بریم و اونم که به فکر جهیزیس خواست بریم شوش....و این بار شما دخمل نازم باز به زحمت افتادی و در خدمتت بودیم تو میدون شوش  اینو میگم چون زحمت خرید خیلیا افتاد گردن شما خانوم زحمتکش  و خلاصه از همون یک ماهگی تو این زمینه پیشقدم بودی  الهی من فدای تو ب...
23 دی 1392

دی ماه 92

سلام عزیز دلم....باز خوابیدی و به من فرصت دادی بیام و بکم از این روزامون..... تو اخرین  پستی که برات نوشتم گفتم قراره برامون مهمون بیاد.... یک شنبه مهمونامون رفتن و  دوباره تنها شدیم.....باباجون و مامان زینب رفتن مشهد....البته منم دوست داشتم بریم ولی ترسیدم شما سرما بخوری وگرنه فک کنم بابایی هم بهمون اجازه می داد بریم ..ولی بهمون قول داد بعد عید بریم مشهد  خب جونم برات بگه  چهارشنبه عموجون اومدن خونمون.....از ازمایشگاه میومدن که ناهار اومدن  اینجا.....یه چیزی رو یادم رفته بهت بگم نازدونم.....عمو حسینم نی نی دار شدن الان ٤ ماهه.... چقدر زود می گذره.....باورم نمیشه.... خدا به همه نی نی ناز بده الهی خدا هیشکی رو نا...
20 دی 1392