اخرین روز های پاییز92
سلام عشق مامان. فدات شم اینقد که ماهی چند دقیقه پیش داشتی بازی میکردی یه کوچولو خوردی زمین ...الهی مامان فدات بشه ولی خواب داشتی و گرفتی خابیدی..از دور دارم میبینمت دلم میخاد بیام بخورمت بذار از این روزا برات بگم عزیزکم....روزا و هفته ها پشت هم با سرعت میان و میگذرن و شمام روزبه روز خانومتر و سرحال تر میشی الحمد لله کارای جدید یاد میگیری مثلا امروز برا اولین بار پاهای کوچولوتو گذاشتی رو متکا و یه باره دیدم رو مبل نشستی خیلی تعجب کردم و جنابعالیم نگام کردی و از ته دل برام خندیدی... هر چی وسیله دور و برته از دستت در امان نیست ...بیشترشونو جمع کردیم ولی بعضیارو نمیشد دیگه موندن دم دست جنابعالی...خدا خودش بهشون رحم کنه از هفته قبل چند تا مهمونی رفتیم و شما گل دختری حسابی بازی و شیرین کاری کردی قشنگم چهار شنبه شبم بابایی شام دعوتمون کرد و برد رستوران قصر فیروزه که تجربه نشون داده شمام از اونجا خیلی خوشت اومده چون هم غذا میخوری ..هم شیطونی میکنی و هم به قول خودت د در ی...پنج شنبه هم رفتیم بازار و برات چند تا عروسک ناز و موزیکال خریدیم به همراه یه دونه لباس شوی کوچولو که لباسای کوچولوی نازتو بشوریم و مخصوص خود خودت باشه..... تابی که قبلا برات خریدیمو تازه هفته پیش نصبش کردیم اخه میترسیدم یوقت کمرت درد بگیره...و شمام حسابی دوستش داری و وقتی از بازی و بقیه شیطونیات خسته میشی اشاره به تاب میکنی و ما هم میذاریمت داخلش و خوشگله مامان حسابی کیف میکنی و البته گاهی هم یه چرتی داخلش میزنی الان رفتم صورت ماهتو دیدم...تو خواب عمیقی فرشته ی نازم...رو لپت یه ذره کبوده...اخه پریشب موقع بازی خورد به گوشه میز...الهی درد و بلات بخوره به من مامان جون...اشکم در اومد فدات بشم بخاب مهربونم
از خودم بگم برات عزیزم. این روزا رو میگذرونم به امید تو و بابایی. یه وقتایی دلم از بعضیا خیلی میگیره... و گاهی دلم از غم و غصه بعضیا میگیره و جز دعا کاری از دستم بر نمیاد....نمیدونم واقعا عجب صبری خدا داره. گاهی که کسی باهام درد ودل میکنه حالم بد میشه نمیدونم بعضی وقتا چرا اینقد کم طاقت میشم...دلم میخاد خیلی خوب باشم و بتونم درد و غم وغصه هر کی رو که میتونم بردارم یا کمکش کنم و ..... نمدونم چیکار کنم...چجوری....دلم برای همه کسایی که میشناسم یه ذره شده...... خانواده خودمو بابایی...برای دوستای خوب مدرسه و دانشگاه و همسایه و.... الهی همشون همیشه شاد شاد و خوشبخت باشن و هر روزشون از روزای قبل موفق تر و سرحال تر....خب برم کم کم ناهارو اماده کنم که اقای پدر الان پیداش میشه.... ان شاالله زود زو.د عکسای جدیدتو میذارم عشقم ....... فعلا