مهراوه جونمهراوه جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

مهراوه دختر نازم

27 مهرماه

1392/7/27 19:26
نویسنده : مامانی
213 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.. سلام......صدتا سلام ........ من اومدم با دندونام....(مهراوه لبخند)

این روزا حسابی سرم شلوغ بود نتونستم بیام پست جدید بذارم فقط گاهی میامدم  ببینم دوستای گلمون در چه حالن و پیشنهاداتشونو بخونم ..... و دیگه اینکه تعطیلات اخر هفتم بیشتر بود و وقت منم کمتر و شیطنت خانوم خانوما هم که دیگه بماند....خجالت عسل مامان دیگه وقت نمیزاره برا مامان .....بقدری شیطون شده که مامان و بابا رو با هم خسته میکنه و حالی برامون نمیمونه خنده! باز خدا خیر بده به بابایش که اخر هفته خیلی کمک دستمه و هم تو کار خونه و هم نگهداری مهراوه خانوم کمکم میکنه وگرنه به هیچکاری نمیرسم..... خدا برامون نگهش دارهمژهقلبماچ.....شرمندشیم جفتمون خجالتخجالت این روزا من و بابایی و دختر طلا خرید رفتیم و برا فرشته کوچولوم خرید کردیم... مهمونی رفتیم و مهمون اومد خونمون ......و روزارو  میگذرونیم که ان شاا... برای ایام محرم بریم شهرستان...این اولین محرمیه که دخترم پیشمونه... چقدر زود  میگذره..پارسال محرم ارزو میکردم کاش منم دخترنازم پیشم بود و امسال اگه زنده باشیم عزیز دلم پیشمه....بغلماچ خدا ارزو و خاسته همرو بهشون بده .........به ابروی امام حسین گره از مشکل همه بندگان خدا باز بشه

الهی به ابروی امام حسین (ع) و  ابلفضل العباس (ع)دل همه رو شاد کن.

اینم عکسای این روزای گل دخترم

شیطون تا میتونه همه اسباب بازیاشو تو خونه پخش میکنه و....

 

و میخاد کمک مامان و بابا کنه زرشک تمیز کنه که به صلاح دید بابایی میره داخل رو روک که برامون کار درست نکنهقهقهه

اخه..... بچم

و اینجام خانوم نمیذاره لباسشو بپوشم از دستم در میره و چند قدم جلوترمون بهم میخنده خوشگله

اینجا چوب لباسیشو گرفته ازش گرفتیم بقیشو خودتون ببینینن

 

مامان اشکتو نبینه دخترگلم

 

 

 

وای... خیلی شیطونی مامان

 

وقتی لباس پوشیدیم برا خانوم

 

قربون ژسته قشنگت بره مامان

و دختر طلا خواب داره و گشنشه و اصلنم شوخی نداره

شیطونک دوربینو میبینه جدیتو میذاره کنار و به رومون میخنده قربونش برم....

 

چشم.... شوخی بی شوخی.... میریم م م  و لا لا قهقهه

 

بفرمایید ادامه مطلب

وقتی حسابی خسته شد ...چه خوابی میکنه وروجک

و خریدای ناز دخملم

اینارو خاله برا دخملی بافته

دختمل بدجور خستس....فعلابای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان سید مهدی کوچولو
28 مهر 92 12:59
سلام عزیزم چطوری؟مهراوه شیطون بلا چطوره؟میبینم حسابی سرت گرم بچه داریه...عزیزم تازه الان شروع شده بذار بزرگتر شه راه بیوفته دیگه وقت نمیکنی سرت و بخوارونیچه لباسای خوشگلی واسه خانوم خانوما خریدین.ماهم چندروز دیگه باید بریم واسه شازده سیوشرت و شلوار گرم بیرونی بگیریم میبینی تورو خدا این باباها چه هوای بچه هاشون و دارن؟..

سلام عزیزم قربونت برم ...شما و سید کوچولومون خوبین؟مهراوم خوبه... کم پیداین دلتنگتون شدیم میامدم وبتون سر میزدم خبری نبود...همه بهم میگن راه بیفته سرم شلوغتر میشه..چشاتون قشنگه عزیزم. به سلامتی باشه خریدتون... اره والا باباهارو که نگو دیگه...ان شاالله سلامت باشن هی برا جوجهاشون برن خرید...هههههههههه..هه






مامان سبا ازمشهد
28 مهر 92 15:50
سلام.الهی فدای دست کوجولوش بشم که اونجور تو دهنش میکنه.سبا هم همین طوریه.ماشاالله مهراوه خوشگلترشده.




سلام عزیزم...قربون شما.لطف دارین به ما مامان سبای عزیز.چشتون قشنگه...خیلی خوشحالم میکنین بهمون سر میزنین...سبا جونو از طرف من ببوسین


مامان جون سبا من نمیتونم وبتونو ببینم...موفق نمیشم وصل بشم دوست دارم بیشتر باهاتون اشنا بشم..
✘ فاطمــﮧ جـפטּ ✘
1 آبان 92 15:19
ای جووونم چه ناااازه


لطف دارین عزیزم...چشاتون قشنگه
madarkhanomi
3 آذر 92 10:35
ای جووووووونم واسه این انگشت خوردنش خیلی با نمکه
مامانی
پاسخ
ممنونم عزیزم. خیلی خوشحالمون کردین بهمون سر زدین. لطف کردین