خبر....خبر...
سلام نی نی جونا...مامانای گل....خاله های مهربون
فرشته کوچولوم صاحب مروارید شده.....
عزیز مامان چند روزی بود لثت سفید شده .. فهمیدم نزدیکه مروارید کوچولوهات دربیان ..... ٥شنبه (٤مهر) لثه نازت یه کوچولو باز شده بود شبشم یه کم سرما خوردی....دیروز (جمعه ٥ شهریور) رفتیم دماوند باغ یکی از دوستای بابائی.......برگشتنی تو ماشین دیدم بله.... یکی یه دونم نازدونم یه مروارید کوچولوش درامده و بغلیشم بدجور سفید میزنه فک کنم اونم خیلی زود دربیاد ... من و بابائی حسابی ذوق کردیم.....نگفتم اونجام حسابی شیطونی کردی نه غذا خوردی و نه ما رو تحویل گرفتی فقط بازی کردی و اطرافو دیدی .. و یه دونه هلوی بزرگم کامل خوردی بعدشم سر راه رفتیم ابعلی که شما خابیدی و من وشما تو ماشین موندیم و بابائی رفتو برامون از چشمه اب اورد... و واقعانم ابش خوشمزه بود به دوتامون حسابی چسبید..... .....الانم خانوم خانوما راحت خابیده و مامانیشم براش غذا گذاشته و خاطره اولین مروارید ناز دخترشو ثبت میکنه....
راستی یادم رفت بگم بابائی میگه امروز بریم گوش نازتو سوراخ کنیم خیلی ذوق داره برات گوشواره بندازه ولی من دلم نمیاد.... دنیا که اومدی بابا برات گوشواره خرید (یه جفت ) ولی هنوز قسمت نشد برات بندازیم اینقد که گوشات کوچولوئن....فدای چشای قشنگت بشم مامان... الهی هیچوقت درد وغصه نبینی عسلم
عکسای ناز دیروزتو میذارم تو ادامه مطلب
مخملم خیلی ذوق ذاره وقتی می ایسته
اینم یه مدل خابیدنه دیگه
و بالخره دختری میشینه
به نظرتون مخملم چیکار میکنه؟
معلومه دیگه عمو پورنگ میبینه
مخمل حاضره بره بیرون(جمعه٨مهر)
(دماوند-جابان) اینقد سرد بود که مجبور شدیم هرچی دم دستمون بود تن مخملی کنیم.
مدل جدید نشستن گل دختر
باغ سیب...
این هلو رو هم با اشتها خورد ناز دختر
اینجام خانوم خستن و خوابیدن
لبخند تو را دیر زمانیست ندیدم یک بار دگر خانه ات اباد بگو سیب